طوفان عشق
هیچ کس حس نکرد تنهائیم را
خنده تو به من خندیدی و نمی دانستی..
نظرات شما عزیزان:
من با چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم...
باغبان در پی من تند دوید...
سیب را دست تو دید..
غضب الود به من نگاه کرد...
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک...
و تو رفتی و هنوز...
سالهاست که در گوش من ارام ارام...
خش خش گامهایت تکرار کنان..
می دهد ازارم...
و من اندیشه کنان غرق این پندارم...
که چرا خانه کوچک ما
سیب نداشت.....
Power By:
LoxBlog.Com |